مانده گیری حساب ها

مانده گیری حساب ها

پس از تجزیه و تحلیل رویدادهای مالی، افزایش و یا کاهش در حساب های مربوطه اعمال شده و سپس مانده گیری انجام می گیرد. برای مانده گیری یک حساب نخست ارقام بدهکار و ارقام بستانکار آن را جداگانه جمع نموده زیر هر ستون یادداشت و سپس جمع طرف کوچک تر را از جمع طرف بزرگ تر کسر می کنیم به حاصل این تفریق مانده حساب گفته می شود که باید زیر طرف عدد بزرگ تر نوشته شود.

ضمن تشخيص و شناسايي حسابها معلوم شد كه هر حساب دو طرف دارد يكي بدهكار و ديگري بستانكار. مانده يا نتيجه حساب از تفريق جمع كوچكتر از جمع بزرگتر ستونهاي بدهكار وبستانكار حساب بدست مي ايد .دارائيها در سمت راست و بدهيها و سرمايه در سمت چپ ترازنامه و معادله حسابداري نشان داده مي شوند بنابر اين مانده حسابهاي دارايي در طرف راست و مانده حسابهاي بدهي و سرمايه در طرف چپ حساب منعكس مي گردد. چون طرف راست هر حساب را بدهكار و طرف چپ ان را بستانكار مي گويند از اين رو حسابهاي دارائي مانده بدهكار ( مانده طرف راست ) و حسابهاي بدهي و سرمايه مانده بستانكار ( مانده طرف چپ ) دارند .افزايشها در طرف مانده و كاهشها در طرف ديگر حساب ثبت مي شوند .

براي مانده گيري ابتدا ارقام بدهكار و بستانكار يك حساب را جداگانه جمع مي زنيم .و جمع كوچكتر را از بزرگتر كسر مي كنيم به باقي مانده اي كه بدين ترتيب بدست مي ايد در اصطلاح دفتر داري مانده يا نتيجه گفته مي شود بديهي است كه اگر حسابي فقط شامل يك قلم باشد جمع و تفريق ضرورت ندارد و همان قلم مانده حساب تلقي مي شود.

مانده بر دو نوع است

1-   مانده بدهكار 2- مانده بستانكار

مانده بدهكار اگر جمع ارقام طرف بدهكار يك حساب بزرگتر از جمع ارقام طرف بستانكار باشد ان حساب داراي مانده يا نتيجه بدهكار خواهد بود كه در ستوني كه جمع ان بزرگتر است يعني ستون بدهكار نوشته مي شود .حسابهاي دارائي معمولا" مانده بدهكار دارند.

مانده بستانكار اگر جمع ارقام طرف بستانكار يك حساب بزرگتر از جمع ارقام طرف بدهكار باشد ان حساب داراي مانده يا نتيجه بستانكار خواهد بود كه در ستوني كه جمع ان بزرگتر است يعني ستون بستانكار نوشته مي شود .حسابهاي بدهي و سرمايه معمولا" مانده بستانكار دارند .در صورتي كه ارقام بدهكار و بستانكار يك حساب مساوي باشد ان را حساب بدون مانده مي گويند .

از انجا كه مبلغ هر معامله حداقل به دو حساب انتقال مي يابد ( يك بار به عنوان بدهكار و يك بار به عنوان بستانكار ) بنا بر اين جمع جبري مانده تمام حسابها صفر خواهد بود يعني جمع مانده هاي بدهكار با جمع مانده هاي بستانكار مساوي مي شود ( مانده هاي بدهكار = مانده هاي بستانكار ) كه در اين صورت اصطلاحا گفته مي شود كه حسابها توازن دارند.

به عنوان مثال

مانده حساب ها در حسابداری